|
به نام خدا
مراسم آزمایش ادرار
قرار است سرو سامان را سرهم کنم و سفت بگیرم . الان هم ایستاده ام توی صف و یک نفر می گوید: بیا تو آقا. می روم جلو تر، نشسته است روی صندلی و یک میز روکش دار ترکش دار هم گذاشته جلویش. یک لنگ پا ، با دمپایی و ته پیراهنی که انداخته روی شلوارش از زیر میز پیداست. از سه تا پله می روم بالا ، دیگر نمی توانم زیر میز را ببینم ، بعد از چند ثانیه بررسی مجبورم چیزی بپرسم . آقا ببخشید؟! این در دستشویی کجاست؟! مگسی را می پراند تا به کار بنده رسیدگی کند. در نداره جونم ،برو وایسا جلو اون آینه تا منم ببینم ، بیا این ظرفم بگیر . یعنی همین جا باید وایسم ؟! اوهوم ... به اطرافم نگاهی می کنم ، می ایستم جلوی سنگ توالت ، زیپ شلوارم را چند بار باز و بسته می کنم ، تا نصفه بیشتر پایین نمی آید ، گیر کرده به بند شرتم . یکی داد می زند : آقا زود باش مردم معطلن . آی ! آخ ! آهان ! بلاخره اومد پایین. معصومانه نگاهش می کنم ، با خواهش و التماس ! ببین! چشمهای منتظر همه به تو ! زودتر بشاش و همه رو راحت کن ! چند ثانیه صبر می کنم ، سعی می کنم نگاهم توی آینه نیفتد ، ضرف را در دستم عوض می کنم و شلوارم را از پشت بالاتر می کشم . اینجا امنیت نیست ، در و پیکر ندارد ، آدم باید مالش را بپاد . باز هم صبر می کنم ، فایده ای ندارد ، انگار که خشک شده باشد هیچ تکانی نمی خورد . نا امیدانه زیپ شلوار را بالا می کشم . چی شد آقا ؟ نشد ! کی می تونم دوباره بیام ؟ امروز که دیگه وقت نیس ، فردا تا ساعت ده صب . سرم را می اندازم توی گردنم و می آیم بیرون . زن دایی تا حالا کلی خرج کرده ، فقط هشت تا ساندیس خریده ، تا کارم رو بکنم و خلاص . چی شد زن دایی جان؟ زن دایی به خدا هر کاری کردم نشد . ای وای ... برو زن دایی جان ، یه بار دیگه سعی تُ بکن ! بابا زن دایی ! آدم می ره اون تو بند می شه ، حالا هم که باید فردا صب بیام . پشت سرم آدمهایی می روند داخل و ده ثانیه بعد بی خیال ندارها ، یک ظرف لبریز شده می گذارند روی میز و می آیند بیرون !اصلا انگار که کارشان همین است ، معلوم نیست زن چندمشان است ، من هم مثل بچه گداهایی که با حسرت می چسبند به شیشه ، نگاهشان می کنم . دیشب خواب می دیدم ، نشسته بودم توی دستشویی و یک عده آدم ایستاده بودند بالای سرم و هی می گفتند : بشاش ... بشاش... داخلشان ، مادر زن دایی را شناختم . هی می گفت : این بچه یه عیبیش هست!زمان ما از این چیز ها نبود ! خُب دایی جان ! امروز دیگه کارو تموم کن ! دایی شما چرا زحمت کشیدین ؟ زن دایی ت گفت : یکی باشه که ازش حساب ببری بهتره ! چی ! آخه دایی جان به این چیزا نیس که . نه ، پس فکر کردی زن گرفتن الکیه !
سلام . علیک سلام ، بیا این ظرفم بگیر ،دارویی که نخوردین ؟ نه ... نه ، فقط چند روز پیش شربت سینه خوردم . مسکن داشت ؟ والا خبر ندارم . پس باید مطمئن شین ! آخه ... ولی اون همکارتون ... میل خودتونه ، ما فقط یه بار آزمایش می گیریم . می آیم بیرون . از دایی خبری نیست . وقت نیست . فکر کنم دستشوئیم می آید . دربست . شیشه را می دهد پایین . کجا می ری آقا ؟ ایسگاه پنج . بیا آقا ، کرایش هزار تومنه ها . باشه ... کاپشنم را از زیرم بیرون می کشم . اگه ممکنه سریعتر . می گوید:والا همه عجله دارن ، همه مشکل دارن ، بش فکر نکن ! می خوام آقا ، ولی نمی شه ، داره می ریزه . پس موضوع آبرو وسطه ! دیگه عرصه داشت تنگ می شد . هی به خودم می گفتم : بش فکر نکن ، من ندارم ... من ... خیلی ممنون آقا ، همین جاست. زنگ در را می زنم . می دانم که طول می کشد تا زن دایی بیاید و در را باز کند. توی این فرصت دکمه شلوارم را باز می کنم . دیگه طاقت ندارم . در باز می شود . پس کو دایی ت ؟! تا در دستشویی توی حیات می دوم . آزمایش دادی ؟ تو رو خدا نگاه کن هر چه خوردم هدر رفت . اصلا این معضل اعتیاد مستقیمآبا ناموس آدم سروکار دارد. آب آبادان خیلی شور شده است . آنقدر می خورم که دیگر جا ندارم . بیا ببین همینه ؟ آره ... مسکن هم نداشته. ایستاده ام جلوی آینه ، موهایم را صاف می کنم . باورم نمی شود !راه افتاد !بچه سالم است ! این گلوبولهای نمک از ساندیس بهتر است، اصلا برای همین است که هر چیز مفتی بی علت نیست!فعلا که سرعتش خوب است . تا حالا دقت نکرده بودم که رنگش می تواند اینقدر قشنگ و شفاف باشد ! اصلآ ، رنگ فقط زرد شاشی ! دارد به شمارش می افتد ، مثل نفس من ! ولی نه مثل اینکه خطر رفع شد ! همین قدر کافی است . ظرف آزمایش را می گیرم دستم و با افتخار بیرون می آیم . بفرمائید ! ظرف را می گذارد روی میز و می گوید : جواب آزمایش فردا می یاد ، تا یک ماه هم اعتبار داره . خیلی ممنون آقا ... ببخشید آقا ! عقدم سی و یک روز دیگه ، روز عید فطره ، مشکلی که نیست ؟ نخیر جانم . خُب خدارو شکر . فقط ، محضر ازتون ایراد می گیره ! خب باید چی کار کنم ؟ هیچی ... دوباره آزمایش بدین !! این را که گفت ، یک چیزی سر خورد پایین از توی شلوارم ! |
|